***آهوان نیوز***
*****خبر-نظر- تحلیل ( محلی- منطقه ای - ملی- جهانی )****
 
 

 

 

به گزارش «انتخاب»، در متن کامل این دلنوشته نوروزی آمده است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ

ظهور اسلام، نزول بهار اعتدال بود در زمستان افراط و تفریط ها.
در روزگارانی که جمعی به افراط، لباس رهبانیت و آخرت پرستی پوشیده بودند

و جمع دیگری به تفریط، گرفتار دنیاپرستی شده بودند.
آری، اینگونه بود که حکم امّت وسط بر ما مسلمانان نازل شد.
و چه نیکو حاصلی آمد در پی سیره نبوی بر ما شیعیان،
که "اعتدال علوی" نام گرفت.
اعتدالی که مولای متقیانش و اهل بیت(ع) عصمت و طهارتش، لحظه ای از آن دور نشدند.
چه در میانه مذاکره و صلح.
چه در کشاکش مناقشه و جنگ.
چه در مباحثه با مومنان.
چه در مجادله با کافران.
مصادیق فراوانند و مجال سخن اندک.
امّا به یک کلام کفایت که،
پیامبر خدا(ص) حتی از مخالفانش هم نفرت نداشت و
هرگز راه بر گفتگو با هیچ احدی نبست.


این سیره نبوی(ص) بود و اعتدال علوی که
ریشه انقلاب امام خمینی(ره) شد.

انقلابی که بنایش را نه بر گلوله و ترور،
که بر آگاهی مردم گذاشت.
در جای جای این 60 سال عمر انقلاب

که من در کنارش بودم،
چه بسیار می توان سراغ "اعتدال" را گرفت.
از نحوه مبارزه اش
از نام جمهوری اسلامی اش
از دفاع و پایان جنگش
از سازندگی و توسعه آبادانی اش
از اصلاحات و گفتگوی تمدن هایش.
من شهادت می دهم که این انقلاب، اعتدال را از امام آموخت
از سیره نبوی(ص)
و از اعتدال علوی(ع).


امّا ...
ما نیز در انقلابمان دچار افراط و تفریط ها شده ایم
از همان دوران مبارزه با شاه تا همین امروز.
چون بنای تلخکامی برایتان ندارم
از گفتن مصادیقش درمی گذرم.
ولی تنها به یک نکته بسنده می کنم
که هرگاه به نظر اکثریت مردم عمل کردیم
به اعتدال نزدیکتر شدیم،
و انقلابمان را به پیش بردیم.
و هرگاه در جایگاه "خویش رأیی" نشستیم
و میزان مان، رأی ملّت نبود
از قافله پیشرفت عقب افتادیم.
و در باتلاق شعارهای پوچ و عوامفریبانه گرفتار آمدیم.
اکنون روزدیگری است
جملگی بالغ تر شده ایم.
زخم افراط خورده ایم
امّا روئین تن شده ایم.
با مبنای حق النّاس در انتخابات
با نسلی آگاه  و برومند و تحصیلکرده
و با مردمی آشناتر از همیشه به اعتدال
و مخاطرات افراطی گری.


امروز بهار "بیداری اعتدال" در ایران عزیز ماست.
من باشم یا نباشم
مطمئنم! فردای فرزندان ما و فردای این مرز و بوم و این انقلاب
آکنده از اعتدال خواهد بود
و افراط و خشک مقدسی ها روز به روز منزوی تر خواهد شد.
پس به حرمت اعتدال علوی
می گویم:
"مردم ایران، سلام"
فردا از آنِ شماست.



27 / 12 / 1393برچسب:, :: 7:6 ::  نويسنده : ح- آهویی

مراسم چهلمین روز در گذشت مادری مهربان

مرحومه حاجیه خانم لعیا آهویی(همسر حاج عباسعلی آهویی)

روز پنج شنبه 93/12/28   از ساعت 10 تا 13 در محل

مسجد صاحب الزمانی(عج) روستای آهوان همراه با صرف ناهار

برگزار میگردد.

پذیرای قدوم پرمهرتان هستیم( از طرف فرزندان مرحومه و خانواده های آهویی و حسینی)



27 / 12 / 1393برچسب:, :: 6:54 ::  نويسنده : ح- آهویی

سالی که بهارش قدم فاطمه باشد
صدها برکت از کرم فاطمه باشد
امید که یک مژده ز صدها خبر خوش
پیغام فرج در حرم فاطمه باشد
---------------------------------

خداوندا ، نمیدانم چه تقدیری مرا فرموده ای اما

 

برای دوستان من عطا فرما :

 

هزار و سیصد امید

 

هزار و سیصد و نود بهروزی

 

هزار و سیصد و نود و چار لبخند زیبا

 

سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد

-----------------------

عید است ولی بدون او غم داریم / عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

 

ای کاش که این عید ظهورش برسد / اینگونه هزار عید با هم داریم

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

سال نو مبارک

---------------------------

 

برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز

 

مبارک بادت این سال وهمه سال / مبارک بادت این روز و همه روز

 

نوروزتان پیروز

------------------

سلام به قاصدکهای خبر رسان که محکوم به خبرند

 

و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند

 

و سلام به شکوفه هایی که با شکفتن خود خبر از بهار میدهند

 

عید نوروز مبارک

-----------------------

 

گلها همه با اذن تو برخواسته اند / از بهر ظهور تو خود آراسته اند

 

مردم همه در لحظه تحویل ، بی شک / اول فرج تو را از خدا خواسته اند . . .

 

نوروز ۹4 مبارک ، به امید ظهور صاحب الزمان

----------------------

عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک چشم بر گذشته بگریند

 

و با چشم دیگر به آینده لبخند بزنند . . .

------------------------

سعادت ، سخاوت ، سربلندی ، سروری ، سلامتی ، و سرور

 

 

که بهترین هفت سین زندگی است را برای شما دوست عزیز آرزومندم . . .

------------------------

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم

 
هر روزتان نوروز . .

----------------------

باز کن پنجره را ، که بهاران آمد / که شکفته گل سرخ ، به گلستان آمد

 

سال نو مبارک . . .

---------------------

بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش

 
این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک . . .

-------------------------------

امکان ندارد کسی که چراغی را برای کسی روشن کند خودش درتاریکی بماند,,,
خدایا: پنجره ای برای دیدن وحنجره ای برای صدازدن ندارم,,,
امیدم به توست پس بی آنکه نامم را بپرسی و دفترهای دیروزم را ورق بزنی,,,
رحمتت را در روزهای آخر سال بر تمام کسانی که برایم عزیزند و تمام کسانی که این پیام را میخوانند جاری کن...آمین...

-------------------------------

نرم نرم میرسد اینک بهار                 خوش به حال روز گار

 

 

 

 



26 / 12 / 1393برچسب:, :: 23:6 ::  نويسنده : ح- آهویی

بهار از سفر آمد

نگاه کن چه خبر شد
بهار از سفر اومد
از اون خورجین سبزش
گلو سبزه در اومد

گلو سبزه در اومد
بهار نوبت عشقه
بهار فصل پرنده
تو با من که بخندی
دیگه دنیا میخنده

دیگه دنیا میخنده
نگاه کن ببیابون که شد دشت شقایق
چه سخته غم غربت
واسه این من عاشق
واسه این من عاشق
بوگو نوبت عشقه
بگو غصه سر اومد
بگو ابرای بدرفت
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار مثل جوونست که جوونه
تو فکرش نه زمستون نه خزونه
تو دنیا یه نفر نیست که ندونه
بهار مثل خزونه گذرونه
نگاه کن چه خبر شد
بهار از سفر اومد
از اون خورجین سبزش
گلو سبزه در اومد

گلو سبزه در اومد
بهار نوبت عشقه
بهار فصل پرنده
تو با من که بخندی
دیگه دنیا میخنده
دیگه دنیا میخنده
چی شد قصه ی اون عشق همون عشق
همون عشق
;که مثل گل خنده همیشه رو لبام بود
کجاس ماه قدیمی
همون ماه همون ماه
همون ماه قشنگی که فانوس شبم بود
نگاه کن چه خبر شد
بهار از سفر اومد
از اون خورجین سبزش
گلو سبزه در اومد

گلو سبزه در اومد
بگو نوبت عشقه
بگو غصه سر اومد
بگو ابرای بدرفت
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد
بهار از سفر اومد



26 / 12 / 1393برچسب:, :: 20:14 ::  نويسنده : ح- آهویی

این مطلب جالب و خواندنی ارسالی دوست عزیز و گرامی

جناب سید حسن حسینی(سید جلال) از مشتریان پرو پا قرص وبلاگ  است تقدیم میشود.

تلنگر به خودم:

در مصاحبه ای که یکی از خبرنگاران با شاگرد اول کابینه،وزیر محترم بهداشت داشتند صحبتهایی جالبی داشتند که گزیده ای از آن را جهت مطالعه دوستان به معرض دید گذاشتم انشاا...مفید واقع گردد.وزیر انسانی است مثل شما. ما دیروز یک فرد معمولی بودیم. بنابراین شأنیتی برای وزارت و بالا‌تر از آن قائل نیستیم. انسانیم و من فکر می‌کنم شما عینک خوبی روی چشمتان نگذاشتید. نه شما. منظورم شخص شما نیست. شما حتما این سوال را با نیت این می‌پرسید که فضا ایجاد شود، من توضیح بدهم و رفع شبهه شود. اما بهتر است ما به همدیگر اصلا اینطوری نگاه نکنیم. خوب نیست. به‌دلیل اینکه این دوره خیلی زود می‌گذرد. تمام می‌شود، می‌رود. همه کمک کنیم. همدیگر را به چشم خوب نگاه کنیم و درمورد کسی که بنایش به خدمت است دچار توهم نباشیم. ما یک بدی که در کشورمان داریم این است که متوهمیم؛ خیلی‌هایمان. راجع به همه چیز. حتی خدمت. کسی می‌خواهد خدمت هم بکند می‌گوییم حتما قصد و غرضی دارد. می‌رود یک کار خیر می‌کند، می‌گوییم حتما انگیزه‌ای خاص دارد. یکی می‌رود پول می‌دهد از چهار تا بچه یتیم مراقبت می‌کند، می‌گوییم قصد و غرضی دارد. یک بیماری است که دچارش شده‌ایم. یک روز در بیمارستان فارابی بودم. یکی از دوستان که از مکه آمده بود، کارت دعوت آورد. می‌خواست ولیمه بدهد. یک نفر پرسید چند نفر دعوت کردی؟ گفت ۸۰۰ نفر. بعد که رفت بیرون- خیلی دو رو هم هستیم، رو در روی هم خیلی احترام می‌کنیم تا رویمان را برمی‌گردانیم همدیگر را به هر چیزی متهم می‌کنیم- تا رفت گفت: این دنبال این است که از این ۸۰۰ نفر چند تا عمل آب مروارید درمی‌آید و... نیت ولیمه دادن نیست. ببینید فکر چقدر می‌تواند خراب باشد. سنت حسنه‌ای را می‌خواهد تبلیغ کند ما بد‌ترین فکری را که ممکن است درباره‌اش می‌کنیم. اگر اینجور باشد هیچ کسی بنا نیست برای مردم کار کند چون هر کسی کار می‌کند و هر کسی بیشتر می‌دود قصد و غرضی دارد! من همه چیز داشته‌ام. شهرت داشته‌ام. مریض‌هایی که می‌خواسته‌ام پیشم می‌آمده‌اند. عمل می‌خواستم بکنم می‌توانسته‌ام. خدا خیلی بیشتر از آنچه خواسته‌ام به من داده است و اگر هم دنبال پست و موقعیت و این چیز‌ها بودم، فرصت‌های زیادی بوده است، پس این ۳۵ سال گذشته کجا بودم؟ ما فقط توی جنگ بودیم. فکر کردیم کشور احتیاج دارد. بعد هم یک موقع آمدیم که فکر کردیم کشور دارای مشکلات زیادی است. فکر کردیم لازم است حضور پیدا کنیم، بعدش هم می‌رویم. یک کمی تحمل کنید، نصف دوران مسئولیت من تمام شده است، نصف دیگرش هم تمام می‌شود. بگذارید کار مردم راه بیفتد. اگر مردم خوشحالند شما هم خوشحال باشید.



درباره وبلاگ


این وبلاگ صرفا یک وبلاگ: شخصی خبری تحلیلی است.
آخرین مطالب
نويسندگان