***آهوان نیوز*** *****خبر-نظر- تحلیل ( محلی- منطقه ای - ملی- جهانی )**** |
|||
26 / 12 / 1393برچسب:, :: 20:14 :: نويسنده : ح- آهویی
این مطلب جالب و خواندنی ارسالی دوست عزیز و گرامی جناب سید حسن حسینی(سید جلال) از مشتریان پرو پا قرص وبلاگ است تقدیم میشود. تلنگر به خودم: در مصاحبه ای که یکی از خبرنگاران با شاگرد اول کابینه،وزیر محترم بهداشت داشتند صحبتهایی جالبی داشتند که گزیده ای از آن را جهت مطالعه دوستان به معرض دید گذاشتم انشاا...مفید واقع گردد.وزیر انسانی است مثل شما. ما دیروز یک فرد معمولی بودیم. بنابراین شأنیتی برای وزارت و بالاتر از آن قائل نیستیم. انسانیم و من فکر میکنم شما عینک خوبی روی چشمتان نگذاشتید. نه شما. منظورم شخص شما نیست. شما حتما این سوال را با نیت این میپرسید که فضا ایجاد شود، من توضیح بدهم و رفع شبهه شود. اما بهتر است ما به همدیگر اصلا اینطوری نگاه نکنیم. خوب نیست. بهدلیل اینکه این دوره خیلی زود میگذرد. تمام میشود، میرود. همه کمک کنیم. همدیگر را به چشم خوب نگاه کنیم و درمورد کسی که بنایش به خدمت است دچار توهم نباشیم. ما یک بدی که در کشورمان داریم این است که متوهمیم؛ خیلیهایمان. راجع به همه چیز. حتی خدمت. کسی میخواهد خدمت هم بکند میگوییم حتما قصد و غرضی دارد. میرود یک کار خیر میکند، میگوییم حتما انگیزهای خاص دارد. یکی میرود پول میدهد از چهار تا بچه یتیم مراقبت میکند، میگوییم قصد و غرضی دارد. یک بیماری است که دچارش شدهایم. یک روز در بیمارستان فارابی بودم. یکی از دوستان که از مکه آمده بود، کارت دعوت آورد. میخواست ولیمه بدهد. یک نفر پرسید چند نفر دعوت کردی؟ گفت ۸۰۰ نفر. بعد که رفت بیرون- خیلی دو رو هم هستیم، رو در روی هم خیلی احترام میکنیم تا رویمان را برمیگردانیم همدیگر را به هر چیزی متهم میکنیم- تا رفت گفت: این دنبال این است که از این ۸۰۰ نفر چند تا عمل آب مروارید درمیآید و... نیت ولیمه دادن نیست. ببینید فکر چقدر میتواند خراب باشد. سنت حسنهای را میخواهد تبلیغ کند ما بدترین فکری را که ممکن است دربارهاش میکنیم. اگر اینجور باشد هیچ کسی بنا نیست برای مردم کار کند چون هر کسی کار میکند و هر کسی بیشتر میدود قصد و غرضی دارد! من همه چیز داشتهام. شهرت داشتهام. مریضهایی که میخواستهام پیشم میآمدهاند. عمل میخواستم بکنم میتوانستهام. خدا خیلی بیشتر از آنچه خواستهام به من داده است و اگر هم دنبال پست و موقعیت و این چیزها بودم، فرصتهای زیادی بوده است، پس این ۳۵ سال گذشته کجا بودم؟ ما فقط توی جنگ بودیم. فکر کردیم کشور احتیاج دارد. بعد هم یک موقع آمدیم که فکر کردیم کشور دارای مشکلات زیادی است. فکر کردیم لازم است حضور پیدا کنیم، بعدش هم میرویم. یک کمی تحمل کنید، نصف دوران مسئولیت من تمام شده است، نصف دیگرش هم تمام میشود. بگذارید کار مردم راه بیفتد. اگر مردم خوشحالند شما هم خوشحال باشید. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ این وبلاگ صرفا یک وبلاگ: شخصی خبری تحلیلی است. آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|