کی این پوست موز را از جلوی پای روحانی بردارد
 
***آهوان نیوز***
*****خبر-نظر- تحلیل ( محلی- منطقه ای - ملی- جهانی )****
 
 

سایت الف

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۵

پدربزرگی داشتم که تنها پسرش که دانشجوی مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت بود را برای دفاع از اسلام، راهی جبهه و قربانی کرد. ایشان مغازه ای هم در بازار تهران داشت که بعد از شهادت دایی من، آنجا را فروخت و همه وقت و فکر و ذکرش شد کمک به جبهه ها... بعد از جنگ هم خانه نشین شد و بجز خدمات درمانی، هیچ کمک نقدی یا غیر نقدی دیگری از بنیاد شهید یا سپاه قبول نکرد.

سال۸۹ که دولت برای دریافت یارانه های نقدی ثبت نام می کرد، پدربزرگم مرا به عنوان بزرگترین نوه صدا زد و با نگرانی خواست تا برایش در سایت رفاهی ثبت نام کنم. حالا نحوه ثبت نام و اینکه آیا ثبت نام شده یا نشده و اینکه مستحق این پول بوده یا نبوده، خمس دارد یا ندارد و... آنقدر ذهن پیرمرد بیچاره را درگیر کرده بود که روزی چند بار به من زنگ می زد و می پرسید تو مطمئنی که مرا ثبت نام کرده ای؟ پس چرا پیامکش نیامده؟ چرا بانک خبر نداده؟ پس فلان همسایه چی می گه؟ چرا برای همه فلان است و برای من بهمان است و...

خلاصه این چندرغاز یارانه، برای مردی که تنها پسرش و همه زندگی و دارو ندارش را برای کشور داده بود مشغولیت و درگیری ذهنی بزرگی ایجاد کرده بود. پدربزرگ نازنینم چند ماه بعد سکته مغزی کرد و در اسفند۹۰ در بیمارستان خاتم الانبیا به رحمت خدا رفت.

خبره های روان شناسی می گویند وقتی کسی به موضوعی ناخوش آیند که باید با آن مواجه شود، حساسیت دارد؛ به جای آنکه درباره مواجهه با آن ناخوش آیند با او حرف بزنید، او را با ناخوش آیند مواجه کنید. مثلا کسی که از آمپول وحشت دارد، هی نگویید فردا می خواهیم برویم آمپول بزنیم. اینطوری دایم به آمپول فکر می کند و برای او درگیری ذهنی پیش می آید و وحشت او بیشتر و بیشتر می شود. بجای حرف زدن از آمپول، وقتش که شد، ببریدش و بگویید بخواب آمپولت را بزن دو دقیقه دیگر خلاصی!

حکایت دعوت دولت از مردم برای انصراف از دریافت یارانه هاست. کاری که به سادگی و با شناسایی و حذف غیرنیازمندان (مانند پزشکان، دارندگان کارت بازرگانی، مهندسان، مدیران دولتی، کسانی که در سالهای گذشته وام بزرگ گرفته اند، کسانی که مکه یا اروپا و ترکیه و دبی و... سفر کرده اند، کسانی که خودروی مثلا ۴۰میلیون به بالا دارند و...) به سادگی و بدون هزینه اجتماعی و سیاسی چندانی قابل اجراست. دولت محترم این کار ساده را دارد با بی تدبیری عجیبی به زحمتی بزرگ و ایجاد دغدغه و مشغولیت ذهنی و ناراحتی برای عموم مردم تبدیل می کند.

نگاهی به پاسخ های مسولان سازمان هدفمندی به سوالات مطرح درباره نحوه و شرایط ثبت نام برای دریافت یارانه نقدی در مرحله دوم نشان می دهد آقایان چقدر از مرحله پرت هستند و چه ابعاد مهمی از کار را اصلا ندیده اند... مثلا اگر سرپرست خانواده در شرف طلاق یا ازدواج فرزندش یا در انتظار تولد فرزند جدیدی باشد یا خانه اش را با تسهیلات اجاره به شرط تملیک بانکی خریده باشد یا جوانانی که با ازدواج بزودی سرپرست خانواده می شوند... مسئولان سازمان هدفمندی یکشنبه شب در برنامه پایش تلویزیون طوری به این سوالات ساده پاسخ می دادند که گویی برای اولین بار با آن برخورد کرده اند!

علاوه بر اینها، نوع تبلیغات برای انصراف دادن مردم از ثبت نام برای یارانه ها با آن زیرنویس های مکرر و اعصاب خرد کن، بیش از این که مردم را از یارانه منصرف کند، آنها را عصبانی کرده است چرا که لحن این تبلیغات، منت گذاشتن دولت بر سر مردم را تداعی می کند و با وعده های قبلی همین صدا و سیما به مردم در سال۸۹ درباره یارانه های نقدی کاملا منافات دارد.

مردم به درستی می پرسند مگر قرار نبود این یارانه ها بایت افزایش در نرخ سوخت و آب و برق باشد؟

مردم به درستی می پرسند حالا قرار است سوخت و کرایه تاکسی و اتوبوس را چقدر گران کنید تا ببینیم آیا می صرفد که از خیر یارانه بگذریم یا نه؟

مردم به درستی می پرسند چقدر درآمد داشته باشیم، دیگر مستحق دریافت یارانه نیستیم؟

مردم به حق می پرسند آیا دولت با رانتخواران و اسرافها در ادارت دواتی مبارزه موثر کرده است؟ چرا دولت بجای اینکه از مردم بخواهد برای کمک به کشور یارانه نگیرند، از خودش شروع نمی کند و اول جلوی بریز و بپاش ها و همایشهای بیهوده را نمی گیرد؟

اینها سوالات منطقی مردم است که این روزها در محافل مردمی در تاکسی و صف و گعده های خانوادگی شنیده می شود. اما مسئولان محترم کلا خودشان را به کوچه علی چپ زده اند و هیچ جوابی به آنها نمی دهند و در عوض با تبلیغات مکرر، روی اعصاب مردم رژه می روند...

دوماه پیش و پس از بلند شدن اعتراض عمومی به نحوه توزیع سبدکالا، ظریفی ایده سبدکالا و نحوه توزیعش را به پوست موزی زیر پای دولت تشبیه کرد. اکنون همه کسانی که به آقای روحانی و این آب و خاک علاقمندند چشم باز کنند و پوست موزی به این بزرگی را از زیر پای ایشان بردارند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



درباره وبلاگ


این وبلاگ صرفا یک وبلاگ: شخصی خبری تحلیلی است.
آخرین مطالب
نويسندگان